Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-02@00:55:54 GMT

جست و جو به وقت آتش بس ؛ شاید کودکی زنده باشد

تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۵۷۱۰۵

عصر ایران؛ سجاد بهزادی - در غزه برای چند روز آتش بس اعلام شده است. حالا زندگان برای جست و جوی مردگان وشاید هم مفقودانی که هنوز نفس می کشند می توانند بر سر خانه های آوار شده خود حضور پیدا کنند. مدیر اجرایی یونیسف می گوید بیش از ۱۲۰۰ کودک همچنان زیر آوار مانده‌اند. دفتر اطلاع رسانی دولت فلسطین نیز اعلام کرده است ۷۰۰۰ نفر همچنان مفقود و زیر آوار هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  جنگ غزه طولانی تر از آنی شد که رهبرانش فکر می کردند. کشته های غزه بیش تر از آنی شد که تحلیل گران تحلیل می کردند. حالا عفو بین‌الملل هم اعلام کرده است کودکان بیش از یک سوم قربانیان در نوار غزه را تشکیل می‌دهند و این در حالی است که هنوز تعداد بی‌شماری از قربانیان زیر آوار مانده‌اند. این سازمان تاکید کرد، میلیون‌ها تن دیگر در غزه با آوارگی، تخریب اموال و رنج و مشکلات بیشتر مواجه هستند.    درد ورنج آوارگی، گاهی چیزی از مردن کم ندارد. داغ مردن فرزند و از دست رفتن پدر ویا مادر. بی خانمان شدن و جنگی دیگر با فقر و مصیبت های بعد جنگ. دلهره زایمان یک زن به وقت جنگ. امروز زایمان در کمپ‌ها بدون دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی کابوس زنان باردار غزه است.    صندوق جمعیت سازمان ملل متحد تخمین می‌زند که ۵۰ هزار زن باردار در غزه زندگی می‌کنند و انتظار می‌رود روزانه بیش از ۱۶۰ نفر از آنها زایمان کنند.   از طرفی بوی مرگ، همچنان مسئله اصلی تر جامعه غزه است. آمارهای رسمی به ما می گوید بیش از ۶ هزار تن از کشته های غزه را کودکان و نزدیک به ۴ هزار تن دیگر از آنها را زنان تشکیل می‌دهند.   زندگی برای برخی از ملت ها؛ به قول اوریانا فالاچی "همیشه جنگ بوده است ودیگر هیچ." رمان زندگی، جنگ و دیگر هیچ، تشریحی زیبا و فوق العاده جذاب از اتفاقات یک سال از جنگ ویتنام است که اوریانا فالاچی، آن را به شکل داستان به رشته ی تحریر درآورده است.فالاچی در بخشی از این کتاب می نویسد" نترسیدن از جنگ کار آسانی نیست .چه خوب می شد اگر می شد از اینکه زنده ایم همیشه خوشحال باشیم .جنگ فاجعه وحشتناکی است که غیر از گریستن ، کار دیگری برایش نمی توان کرد."   واقعا کودکان وزنان چه نسبتی با جنگ دارند و آنها چه نسبتی با قدرت دارند و به کدامین گناه باید سهم مرگ وتجاوز به آن ها در جنگ بیش از دیگر غیر نظامیان باشد؟ کودکان وزنان آسیب پذیرترین قشر جامعه در جنگ ها هستند. میزان مرگ‌و‌میر کودکان تنها در مدت سه هفته اول جنگ غزه، بیش از سه سال در سراسر جهان بوده است و در هر ساعت درگیری با اسرائیل پنج کودک کشته شده‌اند.   جنگ غزه در استراحتی ۴ روزه به سر می برد و مجالی بیش تر برای شیون مادران بر سر آوارهایی که احتمالا کودکی در زیرآن گرفتار باشد. جنگ این عنصر هم زاد بشر، همچنان با ما خواهد ماند. جنگ اسرائیل و حماس همچنان سراسر خاورمیانه را تهدید می کند و از سویی هیچ نشانه‌ای از پایان جنگ اوکراین نیز دیده نمی شود. چین، تایوان را محکم تر از همیشه تهدید می کند و جنگ های داخلی سال های طولانی است که بخشی از زندگی کشورهایی در آفریقا را رها نمی کند.   جنگ فقط به خاطرکوته فکری رهبران ضعیف جهان رخ نمی دهد. بنظرمی رسد همچنان برخی از رهبران کشورهای قدرتمند جهان نیز، جنگ را واقعیتی برای رسیدن به پیشرفت وامنیت بیش تر کشور خود می دانند. همان افکاری که "هراکلیتوس"  فیلسوف یونانی در قرن ها پیش و دوره پیشا سقراطی داشت.    ستیز و کشاکش میان اضداد، از نظر هراکلیتوس یگانه واقعیت و عدالت جهانی بود. به همین ترتیب، هراکلیتوس حتی جنگ را نیز عدالت و امری عمومی می‌دانست.او اعتقاد داشت "جنگ پدر همه امور است و برای بهبود و رفاه عمومی و پیشرفت بشر ضروری است" وهزاران نفر هم بعدها این گفته او را تکرار کردند. طرفداران "هراکلیتوس" اعتقاد دارند؛ "انسان در صلح می خشکد و تنها انسان در جنگ است که توانایی خفته اش بیدار می شود و در نهایت جهان پر از انسان هایی تواناتر و سزاوار تر خواهد بود."    هر چه هست، جنگ پدیده غریبی است. یکی را به خاک سیاه می نشاند ودیگری را قدرتمند تر می سازد. انسانی که همواره از جنگ گریز دارد، خودش آغازگر جنگ می شود و زنان وکودکان به دنبال آن می میرند و یا آواره می شوند. این کشاکش و دیالکتیک به قول "هراکلیتوس" تمامی ندارد.   امروز نوبت غزه است و وضعیتی مشابه غزه، ملت های زیادی را در اضطراب و نگرانی نگه داشته است. تا آن زمان خدا کند آتش بس در جنگ غزه تمدید شود.جست و جو در شهری که از آن جز تلی از آوار بر جای نمانده است ادامه یابد؛ شاید کودکی یا مادری زنده از خاک بیرون بیاید و زندگی برای ساعتی بیش تر مجالی دوباره به یک انسان بدهد. کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: غزه آتش بس جستجو مفقودین جنگ غزه بیش تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۵۷۱۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمی؛ همیشگی ترین عشق است

ایسنا/گیلان معلم یک مدرسه استثنایی با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ تاکید کرد: با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.

۱۲ اردیبهشت ماه؛ روز معلم؛ فرصت تجلیل از آموزگاران و دبیران، اساتید دانشگاه و همه آنهایی است که سهم و نقشی در آموزش، تعلیم و تربیت ما دارند. معلمان مدارس استثنایی از آن دسته شاغلان حرفه آموزش و پرورش هستند که عشق و علاقه چاشنی کارشان است وگرنه شاید نمی شد در این مسیر ثابت قدم بود.

در همین رابطه مرتضی عابدپور لنگرودی، معلم جوان ولی با تجربه یکی از مدارس استثنایی رشت در گفت‌وگو با ایسنا از زیبایی های شغلش می گوید.

 وی که متولد ۱۶ تیر ۱۳۶۹ در لنگرود گیلان است و از چندین دهه پیش ساکن رشت شده، در خصوص نحوه ورود به این حرفه اظهار کرد: کارشناسی عمران و ارشد ادبیات دارم و با توجه به روحیه جستجوگری که در وجودم بود از زمانی که توانستم وارد بازار کار شوم، مشاغل مختلفی را امتحان کردم ولی هیچ شغلی نمی‌توانست روح مرا اغنا کند و خستگی، چیزی بود که در وجودم باقی می‌ماند و در مدت کوتاهی سعی می کردم شغل دیگری را پیشه کنم.

 او که شاعر و منتقد ادبی است، گفت: بیش از یک دهه است که در انجمن‌ها و کلاس‌های ادبی، منتقد بودم و در دانشگاه‌ها و موسسات ادبی، تدریس داشتم تا اینکه دو سال پیش وارد مدرسه شدم و امسال به صورت رسمی معلم بچه‌های استثنایی شدم.

عابدپور با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است و ویژه‌تر از آن دانش آموزان استثنایی هستند، در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ و آیا ممکن است که بعد از مدتی از این کار هم به شغل دیگری روی بیاورید؟ تاکید کرد: شاید اغراق نباشد اگر بگویم از معدود انسان‌های کره زمینم که از شغل خودم راضی هستم و با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.

وی افزود: شاید از بیرون اگر نگاه کنیم جز سختی در این شغل چیز دیگری نباشد، شاید عده‌ای به دنبال میز و مسئولیت باشند ولی من از آن نقطه فرار کردم و امروز آموزگار بچه‌هایی هستم که عادی نیستند، مثل بقیه نمی بینند، نمی شنوند حتی نمی توانند مثل بقیه راه بروند و حرف بزنند ولی مملو از عشق و مهر و احساس هستند.

عابدپور با تاکید بر اینکه در این شغل یک مِهر نانوشته بین معلم و شاگرد است، در پاسخ به این سوال که خستگی در این کار چقدر است؟ گفت: اگر قِلق کار را بلد باشی و بدانی با هر دانش آموز چطور باید رفتار کنی، نه تنها خسته نمی شوی، بلکه از آموزش دادن و بودن در کلاس لذت هم می بری.

 از این آموزگار می‌خواهم در یک جمله معلمی را تعریف کند، می‌گوید: نمی‌شود! با یک جمله نمی‌توان عظمت این شغل را بیان کرد.

عابدپور تاکید کرد: وقتی خداوند انسان را خلق کرد به او یاد داد و انسان توانست اسماء حسنی را بیان کند، در واقع اولین ارثی که انسان برد آموزش دادن و آموزش گرفتن بود و شاید همین باعث شد که انسان اشرف مخلوقات باشد.

این معلم تصریح کرد: در واقع معلمی شغل نیست بلکه یک فطرت است. انسان‌ها همواره و در هر حرفه و پیشه‌ای که باشند، معلم هستند. پدر و مادر وقتی به کودک خود آموزش می‌دهند، معلم هستند، هر کدام از ما در هر شغل و حرفه‌ وقتی نکته ای را آموزش می‌دهیم، معلم هستیم. معلمی مثل لذت بردن از زندگی، مثل دوست داشتن و عشق ورزیدن؛ بخشی از زندگی است. منتها در جامعه امروزی و بر اساس نیاز اجتماعی برای این شغل چهارچوب تعریف شده و حکم و فیش دارد.

این آموزگار در پایان با بیان اینکه سیستم آموزش و پرورش نیازمند تحول بنیادی به ویژه در سیستم آموزشی استثنایی است، تاکید کرد: به جز دانش آموزان نابینا، دانش آموزان مدارس استثنایی عمدتاً نمی‌توانند به دانشگاه بروند و بر اساس سیستمی که تعریف شده وارد دوره متوسطه نمی‌شوند بلکه دوره حرفه‌ای و پیش حرفه‌ای دارند.

وی افزود: شاید این دانش آموزان نخبه علمی نشوند ولی باید تلاش کنیم تا جایی که امکان فراگیری دارند، مهارت های زندگی را به آنها یاد بدهیم تا به عنوان یک شهروند مفید وارد جامعه شوند. لذا پشت میز و صندلی نشستن در کلاس درس زیاد مفید نیست بلکه حداقل دو روز در هفته باید با معلم خود به کارگاه بروند و بر اساس علاقه و توانمندی خودشان حرفه‌ای را یاد بگیرند این کار باعث می‌شود علاوه بر اعتماد به نفس، یک شغل هم یاد بگیرند تا بتوانند به یک شهروند برای خود کسب درآمد داشته باشند.

عابدپور تصریح کرد: بهترین وسیله آموزش برای بچه‌های استثنایی، بازی است البته نه بازی محض سرگرمی، بلکه فعالیتی که ذهن آنها را تقویت کند. این در حالی است که هنوز برای این مدارس زمین بازی مناسب تعریف نشده است و مثل بچه‌های عادی سر کلاس درس می‌نشینند.

 انتهای پیام

دیگر خبرها

  • شاید ما در حال حاضر در یک جنگ جهانی هستیم!
  • معلمی؛ همیشگی ترین عشق است
  • نوشتن کتابی درباره امام قلی‌خان برای بچه‌ها
  • فروش اینترنتی دارو
  • ۷ نکته مهم برای آرام کردن کودکی که عصبانی و پرخاشگر است
  • برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم
  • اجرای درمان رایگان کودکان در بیمارستان‌های علوم پزشکی تهران
  • تصمیم غیرمنتظره: ستاره میلان جدا می‌شود
  • ممبینی: نمی‌توانیم درباره VAR خیلی اطلاعات بدهیم
  • بارکولا: الگوگیری از ذهنیت و سخت‌کوشی رونالدو مرا به این جایگاه رسانده